محمد مهدی

نوشته هایی برای پسرم

نوشته هایی برای پسرم
پیوندها

عکس روز با یک هفته تاخیر!

پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۳ ب.ظ
سلام عزیز دلم.
توی پست قبلی برات نوشته بودم که تونستی غلت بزنی. این غلت زدن دیگه شده برات یه کار همیشگی! تا میذارمت روی زمین شروع میکنی به غلت زدن. فعلا نمی تونی به حالت قبلی برگردی . وقتی غلت میزنی می خوای سینه خیز به سمت جلو حرکت کنی اما نمی تونی. هنوز یاد نگرفتی که باید با کمک دستات اینکار رو بکنی، برای همین شورع می کنی به ناراحتی کردن. انقدر صورتت رو به زمین میمالی که بتونی بری جلو که لپات گل انداختن! نکته اینجاست که وقتی برت میگردونم صورتت هم خیس خیسه و نمیشه بوست کرد :دی
از مسائل دیگه ای که باهاش دست و پنجه نرم می کنیم غلت زدن شما توی خوابه. خیلی دوست داری روی شکم بخوابی. اولین بار این حرکت رو پنجشنبه ی پیش کردی. توی خواب وقتی روی شکم میشی طبیعتا نمیتونی برگردی و شروع می کنی به ناراحتی. توی روز باهاش کنار میام اما شبا خیلی لجمو درمیاری. چون تا برت میگردونم دوباره غلت میزنی و میری روی شکم :دی





- دیروز رفتیم پیش آقای دکتر، وزنت 7 کیلو بود و قدت 64 سانتی متر. شکر خدا همه چیز اکی بود.

- امروز برای اولین بار غذایی غیر از شیر مامان خوردی. عصاره ی بادوم! البته خیلی خوشت نیومد. با شیشه که نمی خوردی. با قاشق هم نصفش رو می ریختی بیرون و نصف دیگشو می خوردی.
  • مامان لیلا

نظرات  (۱)

خدا براتون نگه داره آقا محمدمهدی رو...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی