عکس روز با یک هفته تاخیر!
پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۳ ب.ظ
سلام عزیز دلم.
توی پست قبلی برات نوشته بودم که تونستی غلت بزنی. این غلت زدن دیگه شده برات یه کار همیشگی! تا میذارمت روی زمین شروع میکنی به غلت زدن. فعلا نمی تونی به حالت قبلی برگردی . وقتی غلت میزنی می خوای سینه خیز به سمت جلو حرکت کنی اما نمی تونی. هنوز یاد نگرفتی که باید با کمک دستات اینکار رو بکنی، برای همین شورع می کنی به ناراحتی کردن. انقدر صورتت رو به زمین میمالی که بتونی بری جلو که لپات گل انداختن! نکته اینجاست که وقتی برت میگردونم صورتت هم خیس خیسه و نمیشه بوست کرد :دی
از مسائل دیگه ای که باهاش دست و پنجه نرم می کنیم غلت زدن شما توی خوابه. خیلی دوست داری روی شکم بخوابی. اولین بار این حرکت رو پنجشنبه ی پیش کردی. توی خواب وقتی روی شکم میشی طبیعتا نمیتونی برگردی و شروع می کنی به ناراحتی. توی روز باهاش کنار میام اما شبا خیلی لجمو درمیاری. چون تا برت میگردونم دوباره غلت میزنی و میری روی شکم :دی
توی پست قبلی برات نوشته بودم که تونستی غلت بزنی. این غلت زدن دیگه شده برات یه کار همیشگی! تا میذارمت روی زمین شروع میکنی به غلت زدن. فعلا نمی تونی به حالت قبلی برگردی . وقتی غلت میزنی می خوای سینه خیز به سمت جلو حرکت کنی اما نمی تونی. هنوز یاد نگرفتی که باید با کمک دستات اینکار رو بکنی، برای همین شورع می کنی به ناراحتی کردن. انقدر صورتت رو به زمین میمالی که بتونی بری جلو که لپات گل انداختن! نکته اینجاست که وقتی برت میگردونم صورتت هم خیس خیسه و نمیشه بوست کرد :دی
از مسائل دیگه ای که باهاش دست و پنجه نرم می کنیم غلت زدن شما توی خوابه. خیلی دوست داری روی شکم بخوابی. اولین بار این حرکت رو پنجشنبه ی پیش کردی. توی خواب وقتی روی شکم میشی طبیعتا نمیتونی برگردی و شروع می کنی به ناراحتی. توی روز باهاش کنار میام اما شبا خیلی لجمو درمیاری. چون تا برت میگردونم دوباره غلت میزنی و میری روی شکم :دی
- ۹۲/۰۴/۱۳