محمدمهدی زندانی شده
سه شنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۲۲ ب.ظ
سلام پسرم
خیلی از دستت شاکیم! آخه بچه جون شما باید یه جوری بخوابی دیگه. لالایی میخونم گریه میکنی. میذارمت روی پام تکونت بدم لگد میزنی. سرتو روی بالشتت نمیذاری. همش از در و دیوار بالا میری! من چیجوری باید به شما بفهمونم که این کارا برای وقت خواب نیست!
امروز یه حرکتی رفتی که طاقتم تموم شد و تصمیم گرفتم زندانیت کنم. بعد از اینکه بعد کلی جیغ و داد نخوابیدی من هم باهات قهر کردم (که عمرا فهمیده باشی باهات قهرم) و حدود یه ربعی به حال خودت رها کردم و تصمیم گرفتم ارتفاع تختت رو زیاد کنم تا دیگه نتونی از توش در بیای!
اول شاد و خوشحال بودی و بازی میکردی
اما یه خورده که گذشت دیدی که انگار زندانی شدی و شروع کردی به سر و صدا.
- ۹۲/۰۸/۱۴
این جور مواقع پستش کن قم انقدر باهاش درگیری ایجاد میکنیم بازی میکنیم که از خستگی بیهوش بشه
من باشم که آمادگی دارم تا صبح باهاش بازی کنم
به شرطی که صبش هیچ کاری نداشته باشم البته