محمد مهدی

نوشته هایی برای پسرم

نوشته هایی برای پسرم
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بافتنی» ثبت شده است

سلام پسرم

بالاخره این بافتنی مامان برای پسر دقایقی قبل تموم شد! فکر میکنم بتونی برای سال بعد هم بپوشی :دی




برای بافت این سرهمی حدود ده روز وقت گذاشتم! البته یه قسمت زیادیش رو مامان جون کمک کردن و برام بافتن :)

ضمن تشکر ویژه از خانمی و مامان جون! برنامه ی بعدیم اینه که برم و پارچه بخرم و برای تشک جدیدت ملحفه بدوزم :دی


راستی دیروز رفته بودیم استخر! بعد از مدت ها. حدود 45 دقیقه توی آب بودیم و شما چسب مامان بودی! به جز زمانی که مینشستی لب استخر و از من میخواستی تا دستت رو بگیرم و بپری توی آب.بعضی وقتها هم میگفتی دستت رو ول کنم تا خودت بپری!! اما جرات نمیکردی.


این هم از آقا پسر من که هرجا بره و جارو ببینه شروع میکنه به جارو کشیدن!


محمدمهدی خسته برگشته از استخر

  • مامان لیلا

سلام عزیز دل من

مامان به عنوان اولین بافتنی برای شما شال گردن بافت!

داستان از اینجا شروع شد که چهارشنبه ی گذشته، صبح، هوا خیلی خوب و تمیز بود. شب قبلش بارون اومده بود و هوا رو حسابی لطیف کرده بود. من هم تصمیم گرفتم شما رو ببرم پارک. کت و کلاه به تن کردیم و رفتیم. روی تاب و سرسره ها آب جمع شده بود که با دستمال تمیز کردم. شما کلی از تاب بازی کیف کردی. این اولین بار بود که انقدر از نشستن روی تاب پارک خوشحال بودی و پایین نمیومدی. بعدش سرسره و بعدش هم توی پارک دویدیم. اما خوب از اون طرف هم باد میومد و بینی شما قرمز شده بود و لپات سرخ. یه کت و کلاه بنفش داری که مامان جون برات دوخته و خیلی هم خوبن. من هم تصمیم گرفتم برم و برات کاموا بخرم و خودم شال گردن ببافم. عصرش از خانمی خواستم تا بیاد خونمون و سر انداختن رو یادم بده و خلاصه اینکه تا دیشب این شال گردن 48 سانتی متری شما تکمیل شد و امروز هم براش دکمه دوختم و نخ های اضافیش رو قیچی کردم! یه فرق اساسی که این شال گردن با بقیه داره اینه که به اندازه ی دور گردن شماست فقط و دکمه میخوره! این پیشنهاد رو خاله زهرا داد بر اساس این تجربه که کلی شال گردن این جا و اون جا گم کرده!



حالا بازهم برات کاموا گرفتم تا این هفته که رفتیم قم با راهنمائی مامان جون برات سرهمی ببافم.



چند روز بعد، شالگردن در گردن پسر



  • مامان لیلا