محمد مهدی

نوشته هایی برای پسرم

نوشته هایی برای پسرم
پیوندها

عید فطر

جمعه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۵۹ ق.ظ

سلام عزیزم

اولین عید فطر شما مبارک باشه

دیشب در یک اقدام، تا ساعت 4 صبح بیدار بودی. البته این بار همراه بابا چون مامان از فرط خستگی خوابش برده بود. شما برعکس بچه های دیگه که اگر قبل از خواب حمام بکنن راحت تر می خوابن، وقتی که میری حمام سرحال تر میشی و تا چند ساعت بیدار میمونی. این رو دیشب فهمیدم.

دیشب دیدیم لای پای شما عرق سوز شده برای همین بردیم و حمامت کردیم. بیرون که اومدی شیر خوردی و خوابیدی و نیم ساعت بعد،حدود ساعت 2، شاد و سرحال از خواب بیدار شدی!

بابا هم که انگار پایه ی بیداری شما بود شروع کرد به بازی کردن و حرف زدن با شما. اوایلش روی تخت خوابیده بودی و مدام با خودت حرف میزدی. من هم که می خواستم بخوابم کلافه شدم و از بابا خواستم که شما رو بیاره بیرون از اتاق تا با هم شب زنده داری کنید. خلاصه طرفای ساعت 4 بود که با صدای غرغرای شما از خواب بیدار شدم. خوابت گرفته بود و گرسنه بودی. راستش رو بخوای فکرم اصلا کار نمیکرد که چه مشکلی ممکنه داشته باشی برای همین خودم دوباره خوابیدم :دی حدود 20 دقیقه بعد ولی هوشیار شدم و بلندت کردم و شیر خوردی و خوابیدی.

الان ساعت 10 صبحه و بابا محمود رفته نماز عید فطر. من هم دارم وسایل رو جمع و جور می کنم تا بابا که اومد بریم قم. شما هم در خوابی ناز فرو رفتی ...


نمیدونم توی خواب با اون عروسک که بالای سرت بود چیکار داشتی! :)


  • مامان لیلا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی