محمد مهدی

نوشته هایی برای پسرم

نوشته هایی برای پسرم
پیوندها

۱۶ مطلب با موضوع «عاشقانه ها» ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۲ آبان ۹۲ ، ۱۱:۳۷
  • مامان لیلا

سلام عزیزم

شما امسال اولین محرم عمرت رو داری میگذرونی.

چند شب اول رو طبق معمول هر سال رفتیم مسجد دانشگاه. به جز شب جمعه که اون هم به خاطر اینکه شبش خونه ی باباجون بودیم و تولد خانمی بود و اینکه دیدم اگر بریم مسجد شما خیلی خسته میشی و صبح که می خوایم بریم همایش شیرخوارگان شما اذیت میشی. اما تا شب از خونه ی باباجون برگردیم خونه دیر شد و شما تازه  ساعت 12 و توی ماشین خوابیدی. از اونجا که این چند روزه هم خوابت حسابی به هم ریخته بود و خسته شده بودی دلم نیومد صبح از خواب بیدارت کنم و البته شما هم تا ساعت 10 و ربع خواب خواب بودی. برای همین هم این برنامه رو از دست دادیم :(

اما یه متن نذرنامه داشتن که حیفم اومد برات نذارم.



امیدوارم همونجور که آرزوش رو دارم یار و یاور امام زمان عجل الله تعالی فرجه باشی و اگه اون روزی که آقامون اومد شما بودی و ما توفیق بودن رو نداشتیم به جای ما هم سربازی آقا رو بکنی.

خلاصه تا شب پنجم رفتیم مسجد اما از پریشب شما حالتهای سرماخوردگی داشتی. سرفه و آبریزش بینی. برای همین مامان دیروز بردت دکتر که آقای دکتر هم گفت که مشکل سرماخوردگی نیست و از آلودگی هواست. دوتا شربت داد و گفت که از خونه بیرون نریم. شکر خدا فعلا شما بهتری و ما هم این شبها رو در خانه و روبروی تلویزیون عزاداری میکنیم.


من خیلی زودتر از اینها می خواستم این پست رو بذارم اما چون می خواستم یه عکس با بلوز مشکیت ازت بگیرم دیر شد. که موفق به اونکار هم نشدم.

عکس زیر رو هم پریشب گرفتم توی مراسم و در حالیکه توی بغل مامان خواب بودی.



راستی گل پسرم

سه شنبه هفته ی گذشته، یعنی در سن 8 ماه و 16 روزگی سومین دندونت در اومد. شب اول محرم بود که اومدیم خونه و من می خواستم به شما قطره ی آهنت رو بدم که دیدم دندون قشنگت جوانه زده و این روزها هم شدیدا درگیر در آوردن دندون چهارمی. :)


از تواناییهای دیگه شما هم بگم که داری سعی می کنی بدون گرفتن دست به جایی بایستی. حروف بیشتری هم به دایره ی حروفت اضافه شده :)

صوت شکایتت هم عموما "نَ نَ نَ نَ نَ ...." هستش.


خوب دیگه عزیز دلم برا امروز فعلا کافیه و مامان باید بره به کاراش برسه.

پس تا بعد ...

  • مامان لیلا

-

عاشقتم!


  • مامان لیلا

سلام عزیز دل مادر

آمده بودم تا برای شما از زیبایی این روزها بنویسم. از اولین روز بارانی در اولین پاییز عمر زیبایت . از اینکه این روزها چهار دست و پا را تند و راحت راه می روی. از اینکه آنقدر شیرین شده ای که من و بابا روزی چند بار برایت لاحول و لا می خوانیم. اما قبلش سری زدم به وبلاگ زهرا خانم تا ببینم مامان مریمش برایش چه نوشته. ناگهان دلم ریخت ...

گفتم بهتر است برایت بنویسم از روزهایی که انتظارش را میکشم. که محرم امسال را روزشماری میکنم تا بیاید. که انتظار همایش شیرخوارگان حسینی را میکشم تا برایت لباس بپوشانم و همچون علی اصغر حسین روی دست بگیرمت و به یاد غریبی اش اشک بریزم ... و فقط خدا می داند که چند سال است انتظار چنین روزی را میکشم ...




  • مامان لیلا


خواب راحت


عاشق لحظه ای هستم که خودت پستونک رو از دهنت میندازی بیرون! این یعنی من واقعا تصمیم دارم بخوابم D:

این عکس امروز صبح ساعت 8 و 30 دقیقه گرفته شده است!


  • مامان لیلا

 وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ  وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


  • مامان لیلا