محمد مهدی

نوشته هایی برای پسرم

نوشته هایی برای پسرم
پیوندها

از شیر گرفتن 1

يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۵۸ ب.ظ

سلام پسر عزیز مامان

فردا پنجم ربیع الثانیه و دوسال قمری شما به پایان میرسه.

تا دیشب خیلی شک داشتم در گرفتن شما از شیر، اما دیشب به یقین رسیدم که میخوام این کار رو انجام بدم. دیشب ساعت 12 خوابیدی و 3و نیم یه نقی توی خواب زدی و من اومدم توی اتاقت و همونجا خوابیدم. ساعت 4 و نیم بود که بیدار شدی و کلی گریه کردی! نمیدونم خواب بد دیده بودی یا خارش داشتی یا چه مشکلی اما حتی نمیگفتی که شیر میخواهی. خلاصه من هم بعد از کلی نوازش بلندت کردم و شیر دادم و آروم شدی و خوابیدی. موقع گذاشتنت روی تخت توی یه ارتفاع کم از دستم افتادی. احساس کردم داری سنگین میشی و من واقعا دیگه به این شکل توان شیر دادنت رو ندارم. صبح که از خواب بیدار شدم دیدم کمر، دست و گردنم خیلی درد میکنه! و اینجوری بود که مطمئن شدم با همه ی ناراحتی ای که خودم از این کار دارم ولی باید انجامش بدم.

بعد از اینکه متوجه شدم امروز روز ولادت حضرت شاه عبدالعظیم حسنی هست هم عزمم جدی تر شد و تماسی با بابا گرفتم و خواستم تا انار شیرین پیدا کنه و بخره و شب هم برنامه ی حرح بگذاریم تا از اونجا شروع بکنم.

یکی از دوستانم علاوه بر روش کتاب ریحانه ی بهشتی نوشتن سوره ی بروج و قرار دادن توی لباست رو توصیه کرد.

حالا بازهم در مورد ادامه ی جریانات اینجا خواهم نوشت :)


  • مامان لیلا

از شیرگرفتن

شیر شب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی